
واکاوى رهبر معظم انقلاب از توطئه دشمن براى آینده کشور؛
نقطه کانونى اهداف آمریکا
در مواجهه با جمهورى اسلامى ایران چیست؟
•مقام معظم رهبرى در دیدار اخیرشان با جمعى از خانوادههاى معظم شهدا (۲۱/۹/۹۷)، با اشاره به تحرکات و اقدامات دو سال اخیر آمریکایىها بهویژه وضع تحریمهاى همهجانبه و کمک به دشمنان گوناگون ایران، نقشههاى آنها را لورفته خواندند و تأکید کردند: «هدف آنها این بود که بهوسیلهى تحریم و اقدامات ضدامنیتى، در کشور، دودستگى، اختلاف و جنگ گروهها بهوجود آورند و عدهاى را به خیابانها بکشانند و نام آنرا هم «تابستان داغ» گذاشته بودند اما به کورى چشم دشمنان، تابستان امسال یکى از بهترین تابستانها بود.»
ایشان همچنین با اشاره به بیدارى ملت ایران، مسؤولان را به تلاش بیشتر توصیه کردند و افزودند: «اگرچه نقشهى دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیارى خود را حفظ کنند؛ زیرا آمریکا، دشمنى خبیث و حیلهگر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا براى سال ۹۷ جنجال کند اما مثلاً براى سال ۹۸ نقشهاى بکشد.»
با وجود این، اکنون سؤال این است که نقشه دشمن براى آیندهى کشور چیست؟ همانگونه که از فحواى کلام مقام معظم رهبرى نیز استنباط مىشود، نقشهى اساسى آمریکا براى تحقق اهداف خبیثانهى خود در قبال جمهورى اسلامى، بهطور عمده مبتنى بر هدف قرار دادن محیط داخلى ایران است تا با ایجاد شرایط غیرقابلمدیریت، ابهام، پیچیدگى و آشفتگى در داخل کشور، مدیریت تحولات کشور را از دست نظام خارج سازد و زمینه را براى اجراى توطئههاى خود فراهم کند.
بهطور مشخص باید گفت که نقطهى کانونى اهداف آمریکا در این توطئه، ایجاد و تعمیق «شکاف مردم و حاکمیت» بهمنظور از بین بردن ذخیرههاى حمایتى نظام نزد مردم، از بین بردن امید آنها و ایجادبىتفاوتى سیاسى در افکار عمومى نسبت به مسائل جارى کشور و کیفیت رقم خوردن سرنوشت کشور است. حال نباید فراموش کنیم که تحولات سیاسى ناخواسته مانند کودتا، آشوب، جنگ داخلى، حمله نظامى خارجى و… عمدتاً پس از رشدبىتفاوتىها در افکار عمومى نسبت به سرنوشت کشورشان رخ مىدهد. براى این منظور نیز دشمن در جنگ هیبریدى (ترکیبى) کنونى با تمرکز بر دو محور جنگ اقتصادى – معیشتى و جنگ رسانهاى – روانى، براى تعمیق شکاف مذکور تلاش مىکند. بنابراین، دشمن براى تحقق نقشهى خود براى آیندهى کشور بر دو محور عمده تمرکز دارد:
* ۱- جنگ اقتصادى – معیشتى
جنگ اقتصادى معیشتى کنونى بیش از هر چیزى، معیشت تودههاى مردم را نشانه گرفته است و بهطور عمده با این هدف اعمال مىشود تا دوگانهى کاذب انقلاب – مردم یا انقلابى گرى – معیشت و رفاه را در داخل کشور شکل دهد. به عبارتى، دشمن در اعمال تحریمهاى ظالمانه درصدد است تا به افکار عمومى داخل کشور اینگونه تلقین کند که ماهیت و استقرار نظام جمهورى اسلامى با منافع و معیشت آنها در تضاد است و اگر آنها در زندگى خود دچار تنگناهاى معیشتى هستند، بهدلیل سیاستهاى نظام است.
دقت در نقاط هدف تحریمهاى ضدایرانى، بهخوبى مؤید این گزاره است؛ بدین ترتیب که از میان پنج لایهى موردهدف در اعمال تحریمهاى ضدایرانى، در یک لایه، جامعهى ایران بهویژه در حوزهى کالاهاى پرمصرف بهطور مستقیم موردهدف قرار گرفته و در دو لایهى دیگر که اساسىترین و عمدهترین نقاط هدف در تحریمهاى ضدایرانى هستند؛ لایههاى «زیرساختهاى اساسى» و «ملزومات حیاتى» ایران، مردم ایران بهطور غیرمستقیم مورد هدف قرار گرفتهاند.
* ۲- جنگ روانى – رسانهاى
جنگ روانى – رسانهاى نیز از دو منظر قابلتحلیل است؛ از یک منظر، ابزار مکملى براى اثرگذارى تحریمها و فشارهاى واقعى است و از منظرى دیگر، ابزار مستقلى است که در برخى مواقع و شاید هم بتوان گفت در بیشتر مواقع، تأثیرگذارى آن بیش از فشارهاى واقعى است. به عبارتى، در دیدگاه دوم، ماهیت اصلى جنگ نظام سلطه با نظام اسلامى، جنگ «ادارکى – شناختى» است و در این جنگ، دشمن مىکوشد تا با بهرهبردارى از ضعفها و نارسایىهاى داخلى، عملیات روانى – رسانهاى خود را باورپذیر سازد. به هر حال، از هر منظرى به جنگ روانى – رسانهاى بنگریم، اکنون واقعیتى است که در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستیم.
نکته مهم در ارتباط با این جنگ و هدف اساسى آن، عبارت است از بنبستنمایى از شرایط کشور و از بین بردن امید به اصلاح وضع موجود و اعتماد به مسؤولان و نظام براى عبور از شرایط کنونى. در واقع، بنبستنمایى وضعیت کشور، نقشهاى است که طى آن دشمنان سعى دارند تا با بهرهبردارى از برخى شرایط نامطلوب داخلى مانند تورم، مشکلات معیشتى، بیکارى، وجود آسیبهاى اجتماعى و… و بزرگنمایى این مسائل از یک سو و نسبت دادن آنها به ماهیت نظام، سیاستها، رفتارها و حتى کارگزاران نظام، این مسائل را لاینحل قلمداد کنند. در واقع، در این سناریو تلاش مىشود تا اولاً این مسائل را بزرگنمایى کنند، ثانیاً ریشهى آنها را به ماهیت نظام نسبت دهند تا از این طریق، دوقطبى یا دوگانهى تداوم نظام – مسائل جامعه را به مردم تلقین کنند. به بیان دقیقتر، دشمن با استفاده از رسانهها و فضاى مجازى بهعنوان ابزار عملیاتى کردن تهدیداتش در «جنگ شناختى» کنونى که یکى از محورهاى جنگ هیبریدى (ترکیبى) بهمنظور القاى بنبست در کشور است، مىکوشد تا علیه ایدهها، ساختارها، کارگزاران، سیاستها و اقدامات جمهورى اسلامى در ابعاد و سطوح مختلف عملیات روانى – رسانهاى وسیع انجام دهد؛ آنها را نزد مردمبىاعتبار و فاقد اثربخشى معرفى کند.
تلاشها در این زمینه نیز در سه سطح انجام مىشود؛ در سطح نخست تلاش مىشود تا صلاحیت و شایستگى کارگزاران انقلابى مورد تردید قرار گیرد. در سطحى عمیقتر تلاش دشمن بر این متمرکز است که در صلاحیت، صحت، درستى و کارآمدى سیاستهاى انقلابى اتخاذ شده بهوسیله این کارگزاران تردید ایجاد کند و در عمیقترین سطح، دشمن مىکوشد تا مجموعه قواعد حاکم؛ یعنى قانون اساسى، نظام سیاسى و نهادهاى آن نزد بخش عمده مردم وجهه و اعتبار خود را از دست بدهند. براى این منظور نیز دشمن از چندین تاکتیک رایج بهره مىبرد:
۱- غیرمنطقى، غیرمنعطف و غیرعقلانى نشان دادن یا به تعبیر دقیقتر، مغایر جلوه دادن اصل وجود نظام اسلامى با منافع و معیشت مردم، بهگونهاىکه امید به حل مسائل کشور با وجود حاکمیت نظام اسلامى را در مردم از بین ببرند. دشمن بهویژه در این زمینه درصدد است تا به مردم القا کند که راهى که نظام در پیش گرفته است، مغایر با خواستههاى مردم است. به بیان بهتر، دشمن مىکوشد تا وجود نهادهاى انقلابى و تداوم فعالیتهاى آنها را در تضاد با ارزشها و منفعتهاى مردم جلوه دهد. به عبارت دیگر، باتوجه به شرایط موجود و تلاش دشمن براى هضم نظام اسلامى در نظام ظالمانه جهانى، که بزعم برخى، منافعى بر آن مترتب است، دشمن مىکوشد تا ایستادگى نهادهاى انقلابى در مقابل نفوذ خود و خنثىسازى نقشههاى آن، را مغایر با تأمین منافع مردم وانمود کند؛ یعنى دشمن درصدد است که اینگونه به مردم القا کند که اگر منفعتى به شما نمى رسد، عامل آن نهادهاى انقلابى هستند!؟؟ بهعنوان مثال، وقتى در اوایل سال ۹۶ پدیدهى ریزگردها در اهواز سبب آلودگى هوا در این شهر شده بود، برخى در فضاى مجازى تلاش کردند تا علت این پدیده را به حمایتهاى ایران از کشورهاى منطقه ربط دهند. حال آنکه به هیچوجه نمىتوان میان این دو ارتباط برقرار کرد. پیامد ناخواستهى این وضعیت براى افکار عمومى، تیره و تار دیدن شرایط موجود و آیندهى کشور و القاى بنبست به آنها با وجود حاکمیت نظام اسلامى است.
۲- بىتفاوت نشان دادن مسؤولان به مسائل مردم و برجستهسازى، شایعهسازى و بزرگنمایى نقاط ضعف در عملکرد برخى مسؤولان. در همین راستا، تلاش مىشود تا با نسبت دادن فساد و اختلاس به مسؤولان و طرح شایعاتى چون فرار مسؤولان از کشور یا سرمایهگذارى آنها در خارج از کشور، هرگونه اعتماد و امید مردم به مسؤولان را از بین ببرند. در واقع، در این شیوه نیز تلاش مىشود تا به مردم وانمود کنند که مسؤولان هر یک به فکر منافع خود و اطرافیانشان هستند و هیچکدام از آنها به فکر مردم نیست و مسائل آنها را درک نمىکند. بهعنوان مثال، مىتوان به تبلیغات و اتهاماتى که اخیراً علیه محمدباقر قالیباف مبنى بر خروج وى و پسرش از کشور و انتقال مقادیرى سرمایه به کشور ایتالیا مطرح شد، اشاره کرد. حال آنکه اساس این خبر کذب بود و مشخص شد درست در روزى که رسانههاى ضدانقلاب این خبر را منتشر کردند، شخص آقاى قالیباف در تهران حضور داشت.
۳- ناکارآمد نشان دادن ساختارهاى رسمى نظام و همچنین، نالایق، مفسد و ناکارآمد نشان دادن کارگزاران نظام. عمدهى تمرکز در این شیوه نیز القاى این قضاوت به مردم است که با وجود ساختارها و کارگزاران کنونى، مسألهاى از آنها حل نخواهد شد؛ یعنى اینگونه القا مىکنند که تا این ساختارها و این کارگزاران وجود دارد، کشور همچنان گرفتار بنبست خواهد بود! حال آنکه، اگرچه آسیبهایى در کشور وجود دارد، اما اساساً بحران و بنبستى در کشور وجود ندارد.
۴- تصویرسازى دروغین از واقعیتهاى کشور که بهنوعى دربرگیرندهى سه شیوهى ذکر شده در بالا نیز مىباشد. در این زمینه، مقام معظم رهبرى (مدظله العالى) در دیدار اخیرشان با نخبگان و استعدادهاى برتر علمى با اشاره به تلاش دشمن براى به زانو درآوردن نظام اسلامى، فرمودند: «تصویرسازى غلط و منفى و ناامیدکننده از اوضاع ایران، مهمترین دستور کار امروز دشمن است اما به فضل الهى تصویر واقعى کشور در مجموع، نقطهى مقابل تصویرسازى نظام سلطه است.» (۲۵/۷/۹۷)
مشخص است به میزانى که دشمن در اجراى این نقشهى خود موفق شود، براحتى مىتواند فضاى داخل کشور را در راستاى اهداف خود هموار سازد و حتى بدون حضور فیزیکى، به آنچه که مىخواهد، دست پیدا کند. بنابراین، بهطور خلاصه باید گفت که نقشه دشمن براى آیندهى کشور آن است که شرایط کشور را به گونهاى رقم بزند تا مردم را از نظام جدا سازد تا مقاومت مردمى در برابر توطئههاى آن در داخل کشور شکل نگیرد.
نکتهى پایانى آنکه براى مقابله با این توطئهى دشمن، در درجهى اول مسؤولان و کارگزاران مختلف نظام باید عزم و ارادهى جدى براى حل مشکلات موجود داشته باشند و در درجهى بعدى، باید در سطح رسانهاى – تبلیغى، اولاً براى خنثىسازى سمپاشىهاى دشمن در سطح رسانهها اقدام کرد و ثانیاً تولیدات رسانهاى – تبیینى مفید، اقناعى و اثربخش به افکار عمومى ارائه داد. اهمیت حوزهى اخیر، کمتر از حوزهى نخست نیست و چهبسا ضعف و نارسایى در حوزهى تولیدات رسانهاى، تلاشهاى عملى برخى مسؤولان براى حل مشکلات مردم را نیز خنثى کند. در واقع، از آنجا که مرکز ثقل جنگ کنونى مبتنى بر «مدیریت ادراکات» است، بهطور طبیعى عرصهى عملیات در این جنگ نیز در حوزهى رسانهاى جاى مىگیرد. بنابراین، این حوزه، توجه ویژهاى مىطلبد. ۲
• از میان پنج لایهى موردهدف در اعمال تحریمهاى ضدایرانى، در یک لایه، جامعهى ایران بهویژه در حوزهى کالاهاى پرمصرف بهطور مستقیم موردهدف قرار گرفته و در دو لایهى دیگر که اساسىترین و عمدهترین نقاط هدف در تحریمهاى ضدایرانى هستند؛ لایههاى «زیرساختهاى اساسى» و «ملزومات حیاتى» ایران، مردم ایران بهطور غیرمستقیم مورد هدف قرار گرفتهاند.
• دشمن با استفاده از رسانهها و فضاى مجازى بهعنوان ابزار عملیاتى کردن تهدیداتش در «جنگ شناختى» کنونى که یکى از محورهاى جنگ هیبریدى (ترکیبى) بهمنظور القاى بنبست در کشور است، مىکوشد تا علیه ایدهها، ساختارها، کارگزاران، سیاستها و اقدامات جمهورى اسلامى در ابعاد و سطوح مختلف عملیات روانى – رسانهاى وسیع انجام دهد؛ آنها را نزد مردمبىاعتبار و فاقد اثربخشى معرفى کند.
(روابط عمومی دفتر امام جمعه سرخ رود)